ماه بني هاشم
- مشخصات
- اولین نگارش در دوشنبه, 12 خرداد 1393 18:29
- تعداد بازدید: 2117
اجداد مادري حضرت ابالفضل
حضرت عباس (عليه السلام) فرزند بزرگ اميرمؤمنان علي (عليه السلام) و فاطمه دختر خزام است. فاطمه که بعدها حضرت علي (عليه السلام) او را ام البنين ناميد، از قبيله بني کلاب بود که اهل آن قبيله به دليري و شجاعت معروف بودند. مادر فاطمه ثمامه از خانواده سهيل بن عامر بن مالک است و عامر به «ملاعب الأسنّه»؛ يعني کسي که سرنيزه ها را به بازي مي گيرد، مشهور شد. به گواهي تاريخ، پدران و دايي هاي امّ البنين دليرترين افراد در زمان پيش از اسلام بودند و در عين شجاعت، بزرگ و سرور قوم و قبيله خود به شمار مي آمدند، آن گونه که سلاطين هم عصر آنها در برابرشان سر تعظيم فرود مي آوردند. (1)
زمان ازدواج حضرت ابالفضل (عليه السلام) مشخص نيست، ولي از آنجا که او در هنگام شهادت پدرش حضرت علي (عليه السلام) 14 سال بيشتر نداشت، مي توان گفت سردار رشيد کربلا در دوره امام حسن (عليه السلام) و بين سال هاي 40 تا 45 ق ازدواج کرده است.
همسر حضرت ابالفضل (عليه السلام) بانويي به نام لبابه دختر عبيدالله بن عباس، دختر پسر عموي پيامبر بود.
تاريخ درباره فرزندان قمر بني هاشم قول هاي گوناگوني دارد. برخي نسب شناسان او را صاحب دو فرزند به نام هاي عبيدالله و فضل مي دانند و مي گويند فضل در زمان خردسالي در گذشته و نسلي از او باقي نمانده است. (2) در کتاب سردار کربلا ترجمه العباس آمده است: «حضرت عباس (عليه السلام) پنج فرزند به نام هاي عبيدالله، فضل، حسن، قاسم و يک دختر داشت که نامش را بيان نکرده اند. مادر عبيدالله و فضل، لبابه بود و علماي نسب شناس معتقدند نسل قمر بني هاشم از عبيدالله بوده است. از ميان علما فقط شيخ فتوني، حسن بن عباس را از ادامه دهندگان نسل حضرت عباس (عليه السلام)مي داند. (3)
$ شهادت فرزندان قمر بني هاشم در واقعه کربلا
در تعداد فرزدان حضرت اباالفضل (عليه السلام) اختلاف بسياري وجود دارد. تاريخ حتي درباره اينکه فرزندان آن حضرت در کربلا بوده اند و آيا به شهادت رسيده اند يا نه، قول هاي متفاوتي دارد. در اين باره نوشته اند: در کربلا سه تن از فرزندان حضرت عباس (عليه السلام) محمد را از همه بيشتر دوست مي داشت و او را از خود جدا نمي کرد. او نوجواني پارسا و خدا ترس بود و در ميان ابروانش اثر سجده ديده مي شد. وقتي حضرت عباس (عليه السلام) برادر بزرگوارش امام حسين (عليه السلام) را بي ياور ديد، فرزند خود محمد را صدا زد و با دست خود، لباس جنگ بر تن او پوشاند و شمشير به کمر او بست. سپس دست او را گرفت و نزد امام حسين (عليه السلام) رفت و خود از امام اجازه پيکار او را گرفت. محمد دست امام را بوسيد و پس از خداحافظي با زنان خيمه، به ميدان رفت و مبارز طلبيد و پس از ساعتي نبرد، به شهادت رسيد. (4)
در روايتي ديگر آمده است: هنگامي که حضرت عباس (عليه السلام) از روي اسب خود بر زمين افتاد و در درگيري با دشمنان به شهادت رسيد، امام حسين (عليه السلام) خود را به او رسانيد و وقتي که حال رقت انگيز او را ديد، فرياد برآورد: «به تو پناه مي برم اي خدا! واي از کمي ياران!» در اين لحظه، محمد و قاسم صداي امام را شنيدند، نزد ايشان رفتند و در پاسخ امام، فرياد زدند: «ما در خدمت توايم و مي خواهيم ياري ات کنيم. مي خواهيم به ميدان برويم و در راه شما بجنگيم». امام حسين (عليه السلام) رو به آنان کرد و فرمود: «شهادت پدرتان بس است». ولي آنان اصرار کردند تا اينکه از امام اجازه گرفتند و به ميدان نبرد شتافتند و پس از پيکار با دشمن، نخست محمد و پس از او قاسم به شهادت رسيد. (5)
علامه سيد محسن امين، تراجم نويس مشهور، عبدالله بن عباس (عليه السلام) را نيز در شمار شهيدان کربلا دانسته، (6) ولي به گزراش برخي ديگر از تاريخ نگاران، فقط محمد در کربلا به شهادت رسيده است. (7)
همه تاريخ نگاران درباره عبيدالله هم عقيده هستند و نسل حضرت ابالفضل (عليه السلام) نيز از همين فرد ادامه يافته است.
عبيدالله بن عباس، دانشمندي برجسته بود که در سال 155 در گذشته است. او با سه زن بزرگوار به نام هاي رقيه، دختر امام حسن (عليه السلام)، دختر معبد بن عبدالله بن مطلب و دختر مسرور بن مخرمه زبيري ازدواج کرد. در نزد امام سجاد (عليه السلام) منزلتي بزرگ داشت و حضرت وقتي او را مي ديد، اشک مي ريخت و مي گفت: «موقف پدرش در روز عاشورا به خاطرم مي آيد و نمي توانم از گريه خودداري کنم.» (8)
نسل عبيدالله از فرزندش حسن ادامه يافت. حسن بن عبيدالله پنج فرزند به نام هاي فضل، حمزه، ابراهيم، عباس و عبيدالله داشت که همه آنها بزرگاني صاحب کمال و دانشمنداني برجسته بودند. فضل سخنور، با تقوا، دين دار و شجاع بود و به لقب «ابن الهاشميه» شهرت داشت و خلفا به او احترام بسياري مي کردند. نسل او از سه فرزندش باقي ماند. از جمله آنها ابوالعباس فضل بن محمد بن فضل بن حسن بن عبيدالله است که سخن سرا و شاعر بود و بازماندگانش در قم و طبرستان پراکنده شدند.
ابراهيم که به «جردقه» مشهور بود، در رديف فقها و زهاد و ادبا قرار داشت و فرزندش علي از سخاوتمندان دوران بود. (9)
عباس بن حسن بن عبيدالله بن عباس که او را شيخ بن شيخ مي ناميدند، در زمان خودش شجاع ترين افراد بود و صراحت لهجه حيرت آوري داشت. وي در دوران خلافت هارون به بغداد رفت و همنشين او شد و به دليل فضل و ادب و کمالي که داشت، او را نزد هارون با کنيه و با احترام خطاب مي کردند. عباس بن حسن بن عبيدالله بن عباس، در زمان مأمون از دنيا رفت و مأمون درباره اش گفت: «پس از تو اي فرزند عباس! همه مردم در نظرم مساوي شدند». (10)
عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباس، در زمان مأمون امير و قاضي دو شهر مکه و مدينه بود و در همان زمان توليت امور حجاج را نيز به او سپردند. (11)
بيان ديگر اعقاب قمر بني هاشم در اين نوشتار نمي گنجد و علاقه مندان براي آگاهي در اين زمينه مي توانند کتاب حضرت اباالفضل مظهر کمالات و کرامات را مطالعه کنند.
امام زادگان منسوب به حضرت عباس (عليه السلام)
فرزندان حضرت عباس (عليه السلام) نيز مانند ديگر فرزندان امير مؤمنان، به ممالک و شهرهاي اسلامي مهاجرت کرده اند. اين مهاجرت ها بيشتر به دليل تنگناهاي سياسي بود. خلفا و سران حکومت در زمان هاي مختلف، براي علويان محدوديت هاي فراواني ايجاد مي کردند تا هم از قدرتشان کاسته شود و هم آنها را تحت کنترل کنند. مهاجرت اين امام زادگان بيشتر به سود مسلمانان بود. مردم شهرهاي مختلف، اسلام و آموزه هاي آن را به طور مستقيم از اين امام زادگان مي آموختند. مهاجرت علويان به شهرهاي گوناگون مايه رشد علمي و اعتقادي مردم شهرهاي اسلامي بود. فرزندان حضرت عباس (عليه السلام) نيز اين گونه بودند. صاحب کتاب حضرت اباالفضل مظهر کمالات و کرامات، 46 شهر را نام مي برد که فرزندان قمر بني هاشم به آن مکان ها مهاجرت کرده اند. از جمله اين شهرها مي توان به اصفهان، گرگان، قم، مراغه، مازندران، ري، قزوين و از کشورهاي ديگر به سمرقند، صعده، مغرب، حران، کوفه، بغداد، سامرا، يمن ينبع و نجران اشاره کرد. (12)
در اين بخش به برخي امام زاده ها از فرزندان حضرت عباس (عليه السلام)، اشاره اي مختصر خواهد شد.
ابراهيم بن محمد بن عبدالله
ابراهيم بن محمد بن عبدالله از برجستگان شيعه و از مبارزان عليه خليفه عباسي است. او با حسين کوکبي، از نوادگان امام سجاد (عليه السلام) عليه مستعين خروج کرد و در سال 255 هـ.ق نواحي قزوين، ابهر و زنجان را به تصرف خود درآورد و در اين نواحي، حکومت مستقل تشکيل داد. سرانجام طاهر بن عبدالله از امراي عباسي به جنگ او رفت و ابراهيم را در حوالي قزوين به شهادت رساند. قبر او در دامنه کوه هاي طالقان قزوين قرار دارد. (13) گروهي او را از فرزندان موسي بن جعفر (عليه السلام) مي دانند، ولي به احتمال قوي او از نوادگان حضرت عباس (عليه السلام) است. (14)
امام زاده حمزه بن قاسم
ابويعلي حمزه بن قاسم، سيد بزرگواري است که گنبد و بارگاه با شکوهش در مدحتيه نزديک حله قرار دارد. نسب اين امام زاده با پنج نسل به حضرت عباس (عليه السلام) مي رسد. ميرزا محمدعلي اردوبادي درباره او نقل کرده است: «ابويعلي از علماي اهل بيت (عليهم السلام) است و از مشايخ روايت محسوب مي شود.» او را يکي از علماي دوره غيبت صغري و هم عصر ثقه الاسلام کليني مي دانند. کتاب هاي التوحيد، الزيارات و المناسک، الرد علي محمد بن جعفر الاسدي و من روي عن جعفر بن محمد (عليه السلام) از آثار اوست. بزرگاني مانند نجاشي، علامه مجلسي، علامه مامقاني و حاج شيخ عباس قمي او را از علماي برجسته و مورد اعتماد مي دانند. (15)
امام زاده ابوالعباس محمد
هشتمين جد ابوالعباسبه قمر بني هاشم (عليه السلام) مي رسد. او در زمان عبدالله مستکفي بيست و دومين خليفه عباسي که جديت خاصي در دستگيري و کشتن علويان داشت، وارد ايران شد و با پسر عموهايش به اصفهان رفت و شاگرد آهنگري در آن شهر شد. يکي از شاگردان آهنگر به نسب ابوالعباس پي برد و به مأموران خليفه گزارش داد. ابوالعباس شبانه به جي رفت و روز بعد مأموران خليفه او را شناسايي، دستگير و شهيد کردند. مردم جي او را در همان جايي که به شهادت رسيده بود دفن کردند. اين امام زاده در سال 342 هـ.ق اتفاق به شهادت رسيده است. (16)
ابوجعفر محمد بن عبيدالله
محمد بن عبيدالله بن عبدالله بن عبيدالله بن ابي الفضل العباس (عليه السلام) سر سلسله نسب عباسيان و علويان در اطراف يمن است. يحيي بن حسين بن قاسم رسي، ابوجعفر را به سمت حاکم نجران برگزيد. او در سال 296 در نجران و در خانه اش به شهادت رسيد. پسرش علي در قصيده اي از برخي قبايل نام برده است که در قتل پدرش شرکت داشته اند. او در رثاي پدرش سروده است: قبيله حارث بن کعب، شخصيت بزرگي را به قتل رساندند که بهترين نمازگزاران و روزه داران بود. دستشان را به قتل او آلوده کردند، در حالي که مي دانستند حق او را پايمال کرده اند. او پناه و مايه اميد مسلمانان بود. خداوند قبيله مذحج را با بدترين وضع بکشد و آنها را به کيفر کارشان برساند. (17)
امام زاده شاه سيد علي
امام زاده شاه سيد علي از سخاوتمندان بني هاشم بود و جايگاهي ويژه در ميان مردم زمان خود داشت. نسب شاه سيد علي را «علي بن ابراهيم بن ابي جعفر حسن بن عبيدالله بن ابوالفضل العباس (عليه السلام) نوشته اند. (18) وي نويسنده کتاب جعفريات است که دوره کامل فقه به شمار مي رود. شاه سيد علي در سال 312 در گذشته و آرامگاهش پس از بارگاه فاطمه معصومه (سلام الله عليها) مورد توجه ويژه مردم قم بوده است. (19)
پينوشتها:
1. عبدالرزاق موسوي المقرم، العباس (سردار کربلا)، ترجمه : ناصر پاک پرور، ج 3، ص 153.
2. سيد عبدالمجيد الحسيني الحايري، ذخيره الدراين، ص 271.
3. العباس (سردار کربلا)، ص 241.
4. صدرالدين واعظ القزويني، رياض القدس (حدائق الانس)، ج 2، ص 63.
5. عبدالواحد المظفر، بطل العلقمي، ج 3، ص 433.
6. سيد محسن الامين، اعيان الشيعه، ج 1، ص 610.
7. بحارالانوار، ج 45، ص 62.
8. العباس (سردار کربلا)، ص 342.
9. همان.
10. مير سيد علي ابطحي حضرت اباالفضل مظهر کمالات و کرامات، ج 2، ص 96.
11. همان، ص 97.
12. همان، ص 155.
13. دايره المعارف تشيع، ج 1، ص 278، ذيل ابراهيم بن محمد بن عبدالله.
14. علي رباني خلخالي، چهره درخشان قمر بني هاشم، ج 2، ص 170.
15. حضرت اباالفضل مظهر کمالات و کرامات، ص 111.
16. چهره درخشان قمر بني هاشم ابوالفضل العباس (عليه السلام)، ج 2، ص 127.
17. همان.
18. برخي پژوهشگران او را از نوادگان محمد بن حنفيه مي دانند. محمد حسن ناصر الشريعه، تاريخ قم، ص 130، ذيل شاه سيد علي.
19. چهره درخشان قمر بني هاشم ابوالفضل العباس (عليه السلام)، ص 196.
$ منابع
1.اصفهاني، عماد الدين حسين 1333. زندگاني قمر بني هاشم. تهران: کتاب فروشي اسلاميه.
2. رباني خلخاني، علي. 1378. چهره درخشان قمر بني هاشم. قم: مکتب الحسين.
3. المظفر، عبدالواحد، 1371. يطل العلقمي. قم: شريف رضي.
4. موحد ابطحي، سيد مرتضي. 1376. حضرت اباالفضل مطهر کمالات و کرامات. قم: مؤلف.
5. موسوي المقرم، سيد عبدالرزاق. 1416 ه.ق. سردار کربلا. ترجمه: ناصر پاک پرور. ترجمه: العباس. قم: مولود کعبه.
6. ـــــــــــ. 1950. قمر بني هاشم العباس بن اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب. نجف الاشرف: المطبعه الحيدريه.