غدير ولایت

 

جبرئيل گفت يا رسول الله خدايت سلامم مي‌رساند و مي‌فرمايد ما هيچ نبيّي از انبيا و هيچ رسولي از نسل خود را قبض روح نكرده‌ايم، مگر پس از كمال و تماميت دين و تاكيد حجت و دليل بر ابقا و پايداري در دين. اكنون نوبت تو رسيده كه دو فريضه از احكام شريعت باقي مانده را به قوم خود و به ملت اسلام ابلاغ كني: نخست حج خانه خدا و پس از آن ولايت خليفه جانشين خودت مي‌باشد. آري اين است فلسفه غدير كه از سوي حضرت رحمان بر خاتم پيامبران خود ابلاغ كرد كه چون پيغمبر اين فرمان را از سوي پروردگار يافت دستور داد اعلان نمايند و به اطراف حجار مبلغيني فرستند كه به مردم برسانند كه پيغمبر خدا اراده حج خانه خدا نموده است تا اين وظيفه آسماني را مانند ساير احكام شريعت عملاً به شما مسلمانان تعليم فرمايد هركس از هر كجا استطاعت مالي و بدني دارد خود را به قافله رسول خدا برساند. پيغمبر اكرم از مدينه بيرون رفت و گروهي كثير به او پيوستند و چشم بر حكم و گوش بر فرمان او داشتند كه چگونه عمل حج را برگزار مي‌نمايد و مي‌آموزد. در بيرون شهر مدينه قريب هفتاد هزار تن به پيامبر پيوستند به عدد اصحاب موسي عليه‌السلام كه هفتاد هزار نفر بودند و با موسي به ميقات رفتند. در اين سفر همان طور كه موسي نسبت به بقيه قوم بني‌اسرائيل درباره هارون عهد و ميثاق گرفت پيغمبر خاتم الانبيا نسبت به علي كه او را به منزله هارون براي موسي مي‌دانست عهد و ميثاق گرفت پيامبر با هفتاد هزار نفر حركت كرد در حالي كه در زبان همه تكبير و تسبيح بود و تمام كوه و صحرا را طنين لبيك لبيك مردم مسلمان پر كرده بود. از اطراف آن قدر به او پيوستند كه جمعيتي حدود180 هزار نفر با رسول خدا حج گذاردند و پيغمبر تمام مناسك و اعمال حج را از حين حركت تا برگشت به وطن عملاً به آنها تعليم فرمود. در مكه و در مني باز جبرئيل نازل شد و ابلاغ سلام نمود و گفت يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك، يا رسول خدا خدايت سلامت مي‌رساند مي‌فرمايد آنچه از سوي پروردگارت بر تو فرود آمده به ديگران آگاهي‌بخش و وصي و خليفه و جانشين خود را معرفي كن او كسي است كه علم وميراث انبيا بايد نزد او محفوظ بماند و تابوت شهادت و اسرار ولايت و آثار نبوت انبيا را بايد به او بسپاري او ولي خدا و ولي هر مؤمن است. پيامبر اكرم از منافقين قوم كه تازه مسلمان بودند و به نفاق و شقاق مي‌پرداختند بيمناك بود كه مبادا با گفتن اين بيان از اطراف او پراكنده شوند و سبب پراكندگي و تشتت افكار مسلمين گردند خاصه كه در بين اعمال حج است. رسول خدا مي‌خواست اعمال حج تمام شود و مأموريت خود را ابلاغ فرمايد و چون گروهي بسيار در جنگ‌ها به دست علي كشته شدند علي مبغوض گروهي ظاهربين مادي بود پيامبر بيمناك بود و راهي جز ابلاغ نداشت و منتظر فرصت مناسب‌تري بود ضمناً استمداد نمود كه خداوندا مرا از شر و نفس اماره عهدشكنان مصون دار.

جبرئيل رفت و برگشت در مسجد حنيف باز همان آيه را آورد و تاكيد نمود كه به عهد خود درباره عهد علي قيام كن و علي را در ميان مردم به خلافت و جانشيني خود براي حفظ آثار انبيا و مواريث پيامبران برگزين و رسول اكرم مترصد مقامي واجد شرايط بود كه آخرين امر خدا را ابلاغ فرمايد تا به غديرخم رسيد اين دامنه كوه سه كيلومتر تا جحفه ميقات حاجيان فاصله دارد. جبرئيل نازل شد آيه عصمت و تضمين را آورد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس، رسول خدا با اطمينان قلب ايستاد و فرمود شترها را بخوابانيد و رفتگان را كه تا جحفه رسيده بودند برگردانيد و عقب افتادگان را برسانيد و اذان جامع دهيد كه خبر مهمي را بايد به فرمان خدا ابلاغ نمايم و در آنجا كه امروز مسجد غدير است فرود آمد.

غدير كجاست؟

بين مكه و مدينه از طرف سلسله جبال جحفه فراز و نشيب وسيع كوهستاني كه به دشت منتهي مي‌گردد و سر چهار راه مختلف كشورهاي جزيره العرب قرار گرفته كراع غديرخم گويند و كراع در لغت پايان مسيل و انتهاي سرآب است و غدير به معني آبريز و مصب است و خم محل جمع شدن آب است گودالي كه آب در آن جمع مي‌شود خم گويند و جحفه سرزمين خشك را گويند و شيب وسيع كوهستان جحفه در 64 كيلومتري مكه سر راه مصر و شام و ميقات اكثر مردم اين دو منطقه است و چهار راهي است براي قوافل حجاج كه به طرف نجد و رياض، كوفه، عراق، شامات، فلسطين، يمن، حضرموت و كرانه‌هاي درياي مديترانه از ينبوع و خليج فارس و اقيانوس هند قرار دارد. از سراشيبي اين مركز هر قبيله و هر طايفه و هر ملت و هر نژاد به كشورهاي خود عزيمت مي‌نمايد اين مركزي است كه محل خداحافظي ملل مختلف اسلامي است كه از اينجا از هم جدا شده و به اوطان خود برمي‌گردند.

مجمع غدير

در مجمع غدير خم كه در دامنه كوهي بلند و داراي نشيب و فراز فراخي كه تخته سنگ‌هاي بزرگي در اطراف آن قرار داشت بزرگترين مجمع متشكل اسلامي شكل گرفت كه بنابر روايت‌هاي مختلف 120 هزار و به قولي 141 هزار و به روايتي 18 هزار در آن مجمع حضور داشتند كه در 18 ذيحجه منعقد شد هوا گرم بود و جمعيت انبوه و بي‌شمار پست و بلند دامنه كوه‌ها را گرفته و عباها را بپا مي‌بستند و روي تخته سنگ‌هاي پهن و گرم مي‌نشستند در كشورهاي بزرگ جمعيت‌هاي بسياري مي‌توانند جمع شوند ولي متشكل به وحدت و يكدلي نيستند تنها جمعيت مزين به توحيد و به وحدت حلقه‌اي به زعامت و رهبري پيامبر اسلام در مجمع غدير بود كه 15 قرن پيش با نظام احسني ترتيب و تشكيل يافته بود. عقيده واحد، هدف واحد، منطق واحد، لغت و زبان واحد، يك مجمعي مرتب و مهذب، از حج برگشته، تربيت شده. وفادار به مواثيق در مجمع غدير خم جمع و حاضر بودند و اين مجمع بزرگ‌ترين مجلس از نظر عقيده و ايمان و وحدت امت اسلامي بود اين مجمع با عظمت از جهت جمعيت از نظر خطيب و سخنگو از لحاظ موضوع سخن از جهت موقعيت محل، بي‌نظير و بي‌سابقه بوده و هست. تاكنون دنياي بشريت مجمعي مهيج‌تر و مجلسي باشكوه‌تر و بي‌پيرايه‌تر از مجلس غديرخم نشان نداده است افراد مجلس حاجيان از خانه خدا برگشته، تربيت‌شدگان مكتب حج و مدرسه نبوت و مهد تربيت مهذب پاك بوده‌اند. زمان و مكان هر دو قابل توجه سر چهارراه تفرقه و تجمع در نقطه جدايي و كناره‌گيري در انتظار يك خبر مهم آسماني هستند. پيامبر خدا آنها را جمع نموده و فرمان داده عقب افتادگان برسند و پيش رفتگان برگردند و همه در نشيب و فراز كوه، انبوه نزديك به هم خطبه مهمي را بشنوند.

خطبه غدير

خطبه غدير از تمام جهات متصور اهميت دارد خطبه روح كليه قرآن است و بيش از هزار آيه قرآن در خطبه خوانده شده و جلب توجه نموده اين خطبه بر محور يك آيه دور مي‌زند در حالي كه محور دين و قرآن قرار گرفته است. اهميت خطبه را از دو جمله آيه و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و جمله و الله يعصك من الناس مي‌توان درك نمود. عظمت خطبه از لحاظ گوينده پيامبر خاتم الانبيا عقل كل اشرف رسل و صادر اول پرچمدار توحيد است او بزرگترين منجي عالم بشريت است كه براي نجات بشريت سخن مي‌گويد.

براي پي‌بردن به اهميت خطبه كافي است كه به كتب تأليف شده در خصوص خطبه عطف توجهي شود. بدون ترديد در هيچ موضوعي در اسلام و دنيا اين مقدار تاليف و تصنيف نشده و اين مقدار نظم و نثر موزون و مسجع به زبان‌هاي مختلف مخصوصاً عربي و فارسي گفته نشده است خطبه مهيج و با عظمت غديرخم به قدري عميق و جالب توجه عقول صافيه بودكه حتي دانشمندان غيرمسلمان هم در سطور برجسته تاريخ اسلام چون به موضوع اين خطبه برمي‌خورند جلب توجه آنان را نموده و پيرامون آن مقالات و كتبي نوشته‌اند. اين خطبه روح سخن و نتيجه عمر پيغمبر است اين خطبه حاصل دين و ضامن سعادت و متضمن حساس‌ترين نكات آموزش و پرورش است. اين خطبه آينه روحيه نبوت و امامت است در اين خطبه تحولات آينده و راه فرار از حوادث كشنده و نجات از طغيان‌هاي اجتماعي و سركشي‌هاي متمردين جاه طلب و مصون ماندن از خداع و مكر جاه‌طلبان تلويحاً‌ و تصريحاً يادآور شده است، سعادت و رستگاري را در سايه ولايت مطلقه علي و خاندان تربيت شده مكتب ولايت معرفي و ارايه نموده است در اين خطبه سر بقاي دين را ولايت مطلقه خاندان سيدالمرسلين قرار داد و ضامن رستگاري و سعادت بشر چنگ زدن به حبل الله المتين و اعتصام به عترت خاتم النبيين معرفي فرمود.

مخاطب او يكصدوبيست هزار نفر شاگردان تربيت شده مكتب اسلام بودند كه استطاعت عقلي و مالي و نيروي بدني و جاني و فهم و شعور كافي داشتند و از معارف دين و تعاليم قرآن به قدر وسع سيراب شده بودند. نشانه اهميت موضوع خطبه از اين استنباط مي‌شود:

1- آيه تبليغ متضمن مصونيت است كه والله يعصك من الناس، خدا تو را از كيد مردم مصون مي‌دارد.

2- تهديد براي پيامبر است كه اگر ابلاغ نشود هيچ ابلاغ نشده. ان لم تفعل فما بلغت رسالته اگر ابلاغ نكني مثل اين است كه هيچ ابلاغ نشده.

3- پياده شدن پيامبر در غير موقع و غير منزل و محل فرود دليل بارزي است.

4- آن هم ميان سنگلاخ دامنه كوهستان پر از نشيب و فراز پر از تخته سنگ‌هاي داغ

5- در ساعات گرم روز به طوري كه حاجيان عبا را به پا مي‌بستند و در سايه شتران و پناه سنگ‌ها مي‌نشستند و مي‌گفتند چه خبر است كه اينجا امر به توقف فرمود.

6- برگرداندن رفته‌گان كه تا جحفه رسيده بودند

7- رساندن عقب ماندگان قافله حاجيان كه دنباله قافله مدتي عقب بودند.

8- منبري بلند از جهاز شتر ساختن كه در آن منطقه پهناور 120 هزار نفر همه بتوانند پيغمبر را ببينند و سخن او را بشنوند.

9- با آن حالت خستگي اعمال حج بر بالاي منبر رفتن و ايستادن و چند ساعت سخن گفتن.

10- از مردم اقرار و اعتراف گرفتن همه نشانه اهميت مطلب است.

11- صدها آيه از قرآن بر اثبات گفتار خود خواندن.

12- احضار علي و بالابردن او به منبر و گرفتن بازوي او و به مردم معرفي كردن.

13- اقرار گرفتن به معني الست اولي من انفسكم- قالوا بلي النبي اولي بالمومنين من انفسهم.

14- و ابلاغ من كنت مولاه فهذا علي مولاه و تشريح معني مولويت.

15- نزول آيه اكملت لكم دينكم و ابلاغ نمودن آيه رضيت لكم الاسلام دينا با اين همه دلايل آيا بازهم جاي شك و ترديد باقي مي‌ماند.

ابن مغازلي مي‌نويسد درباره حديث غدير يك صد نفر با شخصيت اين حديث را روايت كرده‌اند كه از آن جمله عشره مبشره‌اند و مورد قبول فريقين است و بيش از 30 هزار حديث در فضايل علي عليه‌السلام نقل شده است در خطبه غدير كه 81 روز قبل از رحلت آن حضرت است مفاد سي هزار حديث مستند به قرآن و منطق وحي را براي آن جمعيت انبوه متذكر شد و تجديد مطلع نمود كه ابهامي باقي نماند.

خطبه غدير سند جاودانه اسلام

موضوع خطبه غديرخم مشعشع‌ترين سند مستدل ولايت كليه الهيه است كه به نص قرآن علت العلل وضع شريعت و احكام معرفي فرموده. اين خطبه حاكي همه احكام و قوانين اسلام است كه ضامن قبول عبادت را ولايت قرار داد. اين خطبه راهنماي حل مشكلات احتمالي است كه در آينده پس از پيامبر رخ داده و راه نجات و نجاح و رستگاري است كه پيش‌آمد حوادث و سوانح براي حل مشكلات نشان مي‌دهد و ترجمان عملي آن را معرفي مي‌فرمايد و اين خود معجزه اي بزرگ است. موضوع خطابه غديرخم پر ارزش‌ترين حوادث عالم آموزشي است كه اگر اين تعليمات و آموزش عالي آسماني در آن مجلس با عظمت آموخته نمي‌شد بشر در جهالت و ضلالت بيشتري قرار مي‌گرفت. آيه كريمه و ان لم تفعل فما بلغت رسالته حاكي همين حقيقت است. هدف مقدس دين اسلام پرورش انسان‌هاي مستعد و تقويت استعدادهاي لايق است و اين تربيت و تعليم جز از راه ايمان به غيب و عقيده به ولايت مطلقه الهي حاصل نمي‌شود. آنان كه ايمان به قرآن و كتب آسماني قبل از تو داشته باشد و به آخرت يقين نمايند ونماز گذارند و زكات بدهند رستگارند و تنها كسي كه مي‌توانست بعد از پيامبر اين برنامه عالي را اجرا كند و گسترش دهد فقط و فقط علي‌بن ابيطالب بود و لذا پيامبر چندين بار با سوگند به نام مقدس خداوند فرمود که اين انتخاب خداوند است و من مبلغ آن هستم و اگر علي نباشد كه قرآن را به شما بياموزد، تمام شريعت معطل خواهد ماند و مثل اينكه پيامبر و قرآني نيامده و نبوده است. رفتار خلفاي اموي و عباسي اين حقيقت را نشان داد كه اگر موضوع خطبه مهيج و عميق غدير خم نبود مردم نابخرد با دين و قرآن به نفع خود بازي مي‌كردند. به تاريخ مفصل اسلام مراجعه كنيد، تنها علي و اولاد او مخصوصاً امام حسين بود كه اهميت و عظمت قرآن و اسلام و دين و فضيلت را كه ترجمان عملي آن پدرش بود به جهانيان و جهان انسانيت ثابت نمود و به رنگ خون برنامه اسلام را نوشت تا از دستبرد حوادث مصون بماند. خطبه غديرخم عميق‌ترين خطبه مستدلي است كه هر كلمه‌اش ريشه و اصل زندگي و معنويت انسانيت است اگر پيامبر در خطبه غدير خم علي را معرفي نمي‌كرد ملجاء و مرجع مهام امور اجتماعي چه كسي بود كه بتواند معضلات و مشكلات متوالي و متناوب دين را حل و فصل كند مگر ابوبكر نبود، كه در پاسخ مسائل مردم مسلمان درمانده شد و مي‌گفت اقيلوني اقيلوني و نحن لست نجير منكم و فيكم ابوالحسن يعني اي مردم از من دست بداريد در حاليكه ابوالحسن علي در ميان شماست او بر هر مشكلي فائق است و تصريح بر افضليت علي نمود. مگر عمر نبود كه در پاسخ مسائل كتبي و شفاهي درمانده شد و 26 بار گفت لولا علي لهلك العمر اگر علي نبود عمر هلاك شده بود. مگر عثمان نبود كه صدور ناسخ و منسوخ احكام و سخنان متعارض و نادرست و تقسيم بيت‌المال بين اقوام و خويشانش به نقل مورخين سني بر او شوريدند و باز دست توسل به سوي علي دراز كرد و از او كمك خواست ولي ديگر دير شده بود و او كشته بيعدالتي خويش شد در حالي كه علي كشته فضيلت و عدالت خويش گرديد.

موضوع خطبه نصب خليفه و وزير و وصي و جانشين آسماني است و كسي كه خطبه درباره او ايراد شد امام علي بن ابيطالب است. جابربن عبدالله انصاري مي‌گويد در كنار كعبه در محضر پيامبر بودم كه علي وارد شد رسول خدا دست به كعبه زد و فرمود: به خدايي كه جانم به دست اوست ان هذا و شيعته هم الفائزون يوم القيامه اين مرد و پيروانش در روز قيامت رستگارانند. فرمود: او نخستين كسي است كه به من گرويد او از همه شما در پيمان خدا پايدارتر است او در اطاعت و اجرای اوامر خدا استوارتر است او نسبت به مردم عادل‌تر و مهربان‌تر است او در تقسيم بيت‌المال از همه در مساوات دقيق‌تر است درجه ی او در مقام قرب حق از همه برتر است. دوستي او مقياس سنجش ايمان است. او آموزنده تعليمات و شيفته قرآن است. علي نسخه منحصر به فرد دردهاي دروني و بيروني بشر است او صوت و نداي عدالت اجتماعي انسان است او فداكارترين افراد در راه رشد عقلي انسانيت، او صورت اصل انسان كامل است كه خداوند براي نشان دادن قدرت خود به خلايق آفريده است. هيچ مفسري بدون نام علي و تفسير آيات او نمي‌تواند قرآن را تفسير كند. هيچ مورخي بدون نام علي نمي‌تواند از اسلام نامي ببرد زيرا آغاز و انجامش به نام وجود او بوده است هيچ اقتصادي نمي‌تواند در خزانه‌داري و صرف بيت‌المال بدون تعليمات علي برنامه تنظيم كند.

هيچ جنگجويي بدون تعليمات و ترجمان عملي علي در جنگ و اهميت جنگ نمي‌تواند فرماني صادر كند و آييني براي پيكار بنويسد. هيچ گوينده و نويسنده و فصيح و بليغ و هيچ اديب و سخنوري نمي‌تواند بدون مراجعه به منبع علم و فصاحت و بلاغت و ادب و سخنوري علي لطيفه بنويسد و نثري يا نظمي شيرين بدون استدلال به گفتار علي تدوين كند. هيچ متقي و پرهيزگاري نمي‌تواند راه تقوي و پرهيزكاري پيش گيرد مگر از علي آموزد. هيچ قاضي و حاكمي نمي‌تواند قضاوت كند و حكومت نمايد مگر از رويه قضايي علي و حكومت عدالت آميز علي سرمشق بگيرد.

هيچ منشوري در اجتماع بشري براي حفظ اجتماع متشكل انساني بدون توجه به منشور علي براي مالك اشتر نمي‌تواند كافي و وافي باشد. هيچ مرد اخلاقي و رقيق الخلقي نمي‌تواند بدون توجه به صفات متضاد علي و رفتار خليقانه او با طبقات مختلف روشي براي خود انتخاب كند كه مورد پسند جامع باشد او عملاً يار مظلوم و خصم ظالم بود. هيچ متكلمي نمي‌تواند بدون طريقه احتجاج و استحسان و استدلال خود منطق آورد مگر به تعليمات عالي علي مستند گردد هيچ مرد لغوي و محقق رياضي و ادبي و طبيعي و نجومي نمي‌تواند در علم خود بدون استناد به منطق علي سخني مستدل گويد كه سابقه آن در كلام علي نباشد. اين حقايقي است كه در روش عادلانه حكومت دادگسترانه علي و كلماتش در نهج‌البلاغه ديده مي‌شود.

تقویم شیعه

ااَشهَدُ انَّ فاطِمَةَ الزَّهراء حُجَّةُ الله عَلی حُجَّجِ الله اَشهَدُ انَّ فاطِمَةَ سَیِّدَةٌ، حُجَّةُ الله عَلی حُجَّجِ الله اَشهَدُ انَّ فاطِمَةَ سَیِّدَةٌ اِنسِیَةُ، حُجَّةُ الله عَلی حُجَّجِ الله اَشهَدُ انَّ فاطِمَةَ سَیِّدَةٌ حَوراء، حُجَّةُ الله عَلی حُجَّجِ الله
اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً ولی الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً حجة الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً صفی الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً وجه الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً ید الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً اُذن الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً عین الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً سیف الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً خلیفة الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً صراط الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً قلب الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً نفس الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً عین الیقین اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً رایة الهدی اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً ولایت الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً سید العرب اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً سید المرسلین اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً امام المتقین اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً سید الوصیین اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً امام البررة اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً فاروق اعظم اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً الصدیق الاکبر اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً حیدر کرار اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً سرّ الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً حبیب الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً رحمة الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً نور الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً کلمة الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً حجاب الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً آیت الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً یختار الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً سرّ الاوصیاء اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً سرّ المصنون اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً سرّ الممکنات اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً قطب الدائرات اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً نقطة الکائنات اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً حبل الله المتین اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً یعسوب الدین اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً نفس رسول الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً وصی رسول الله اشهد ان امیرالمؤمنین علی اخی رسول الله اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً امینة علی وحیه اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً خلیفة علی عباده اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً قسیم النار والجنة اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً قائد الغر المحجلین اشهد ان امیرالمؤمنین عَلِيّاً ممسوس فی ذات الله